شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۹۸

( دارند می آيند). ( دارند می آيند) .( دارند می آيند). ( دارند می آيند) .( دارند می آيند). ( دارند می آيند) .( دارند می آيند). ( دارند می آيند)



( دارند می آيند)
 

می بينم که ارواح قربانيان سرتاسر تاريخ، دارند به سوی ما می آيند.
آنچه می بينم،  مناظری هستند که نه با چشم های بسته،
بلکه با چشم های باز،
نه در خواب،
بلکه در بيداری می بينم؛
 مناظری که بافته ی خيال نيستند،
بلکه حقايقی هستند که ريشه در واقعيت های پنهان و آشکار همين جهان دارند.
آنها دارند می آيند!
همان قربانيان بهشت های موعود!
 آنها می آيند تا انتقام خود را از همه ی وعده دهندگان به دروغ، بگيرند!
انتقام گيرندگانی که هيچ بازی سياسی را بر نمی تابند!
آنها می آيند تا بنياد اين جهان بناشده بر(" جهل" و "زر" و"زور" و"تزوير") را از جای برکنند و("عقل" و "منطق" و " انصاف" و "عدالت") را در آن مستقر سازند.
هم اکنون،
 و در همين لحظه که من دارم از ديدده هايم با شما سخن می گويم،
مردمی هستند که دارند بر عليه (" جهل "و "زر" و " زور" و "تزوير")  می جنگند!
مردمی که دارند کشته می شوند،
مردمی که دارند شکنجه می شوند،
مردمی که دارند در انتظار اعدام،  آخرين دقايق زندگی شان را شماره می کنند،
و مردمی که دارند برکشته ها  می گريند،
و مردمی که دارند بی تفاوت از کنار آنها می گذرند،
و همه ی آنها،
از درون همين ديوارهای پيرامونمان،
به ما خيره شده اند و از ما می خواهند که کاری کنيم!
از جای بر می جهم و پای برگرده ی شب می گذارم  و از ديوار افق بالا می روم؛
آه! می بينمشان!
دارند می آيند!
نگاهشان می  کنم:
لبخند می زنند.
جل الخالق! با چه سرعتی  هم دارند می آيند!
زمين را کنار بکشيد از سر راهشان،
اگر می توانيد!