خانه ای برای گفتگوئی آزاد"
"براساس"
"عقل، منطق و انصاف"
......................................................
يهودی!
مسيحی!
مسلمان!
بيدار شويد!
نجنگيد با هم!
نجنگيد با هم بر سر ميراث های دفن شده، در
قبرستان های تاريخی تان!
نگاه کنيد!
آنجا!
آن بالا!
آن بالا بالاهای جهان!
نشسته اند جولاشگائیان!
آن ورشکستگاه به تقصیر؛
آن خدايان!
با جامی پرشده از خون شما در يک دست و
تکه ای گوشت در دستی ديگرو
با لذتی خدايگانی چشم در چشمان خواب آلوده تان دوخته اند و گوش سپرده اند
به سمفونی فرياد و ضجه ی مجروحان؛ مردان، زنان، کودکان و ...
تکه ای گوشت
در دستی ديگر و با لذتی خدايگانی چشم در چشمان خواب آلوده تان دوخته اند و گوش
سپرده اند به سمفونی فرياد و ضجه ی مجروحان؛ مردان، زنان، کودکان و ...
روی ميزهاشان،
بنا بر سفارشی که داده اند،
کنار اطعمه و اشربه و تنقلات رنگارنگ؛
تکه ها ی نپخته، پخته، برشته، سوخته و...
گاهی هم ذغال شده ی گوشت انسان و ...
فرقی هم نمی کند که گوشت سفيد، سياه، قهوه ای
سکولار، بی دين، با دين ، يهودی، مسيحی باشد ويا مسلمان!
بيدار شويد!
نجنگيد با هم!
بيدار شويد!
آتش بازی دوست دارند؛
اين خدايان جنگ ساز؛
اين ورشکستان به تقصير؛
اين جولاشگائيان.
بيدار شويد!
نجنگيد با هم!
...............................
"خانه ای برای گفتگوئی آزاد" يک دستگاه انديشندگی است
براساس"عقل، منطق و انصاف"
این خانه، به هيچ جناح و سازمان و حزبی وابسته نيست.
سخن این خانه، سخنی از سر مهر است؛ سخن کودک درون خودشما
است!
