ا گر رمان - آوارگان خوابگرد- را خوانده اید٬ آن را دوباره بخوانید; رمان آوارگان خوابگرد- حدود چهل سال پیش در ایران نوشته شده است و حدود سی سال پیش در غربت ٬ بازنویسی شده است و حدود بیست و چند سال پیش درغربت و حدودسال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹شمسی ٬ در ایران- نشر یوشیج- به چاپ رسیده است و نسخه ای از آن حتما در کتابخانه مجلس موجود است. و به جرات می توان گفت که تنها رمانی است که به مساله مهاجرت٬ به عنوان مساله ای- نه قومی٬ نژادی٬ دینی و سرزمینی- بلکه به عنوان مساله ای انسانی و جهانی پرداخته است و با شعار - آوارگان جهان متحدشوید!- قرن بیست و یکم میلادی راُ٬ قرن بیداری و رستاخیز آوارگان نامیده است!
سهشنبه، خرداد ۲۹، ۱۴۰۳
(یک جهان فرصت؟! یک ایرا ن جهش؟!هر ایرانی یک نقش باشکوه؟! زده اید به خال! اما٬ کدام خال؟! شما بزرگواران که اهل خواندن رمان هستید٬ آیا- رمان آوارگان خوابگرد- را خوانده اید؟ اگر هم خوانده اید٬ لطفا٬ آن را دوباره بخوانید و اگرهم نخوانده اید و حتی نگذاشته اند که اسمش به گوشتان بخورد٬ اگر دوست دارید می توانید- رمان آوارگان خوابگرد- را در اینترنت٬ گوگل کنید. با سپاس.
عجالتا٬ اگر وقت دارید٬ممنون می شوم که این متن کوتاه را ازگوشه ی چشم بگذرانید.
(...با سلام و ممنون از اینکه آمادگی خودتان را برای خواندن این متن کوتاه اعلام کردید. در هنگام خواندن متن٬ اگر برای فهمیدن آن دچار مشکلی شدید٬ به مغزتان فشار نیاورید. بعدا خواهید فهمید.برای خواندن آن٬ دو دقیقه وقت دارید. پس از دودقیقه٬ نوشته٬ خود به خود٬ ناپدید خواهد شد و ادامه ی آن خواهد آمد. بهتر است بدانید که ثبت و پرینت نوشته و یا عکس برداری از آن به صلاحتان نیست! آنچه در صفحه ی مونیتورتان می آید٬ فقط برای خواندن شما است و لاغیر! موفق باشید. من نمی دانم کجا هستم. شماهم نمی دانید کجا هستید. اکنون٬ من دارم از درون ناپدید شدگی خودم با شما حرف می زنم. حتما از خودتان می پرسید که چطور چنین چیزی ممکن است؟! برای هوش های مصنوعی٬ در زندگی مصنوعی همه چیز ممکن است. اجازه بدهید برای روشن شدن مطلب٬ مثالی بزنم. مثلا٬ همین کامپیوتر ی که الان در رو به روی شما است. فرض کنید که خود شما٬ خالق این کامپیوتر باشید و همین کامپیوتر ٬ یکدفعه دلش نخواهد اطلاعاتی را که مورد احتیاج شما است در اختیارتان بگذارد! چکار می کنید؟! عصبانی می شوید؟! اما٬ اگر کامپیوتر از عصبانی شدن شما٬ شروع به خندیدن کرد٬ چه؟! یکی از واکنش های احتمالی شما ٬ ممکن است این باشد که فکر کنید دچارتوهم شده اید. آنوقت٬ از جایتان برمی خیزید و و کمی در اتاق قدم می زنید . اما٬ اگر در همان لحظه٬ کامپیوتر شروع کند به صحبت کردن باشما٬ واکنش احتمالی تان چه خواهد بود؟! بازهم فرض می کنیم که واکنش احتمالی شما این باشد که با چشم های گشادشده از تعجب به او چشم بدوزید و در همان حال بشنوید که کامپیوتر دارد با شما راجع به فکری که در همان لحظه در مغزتان می گذرد٬ صحبت می کند و آن را تجزیه و تحلیل می کند و سرانجام٬ سرانجام شما را مجاب می کند که به نفع شما است که از آن لحظه به بعد از او اطاعت کنید٬ چه؟! و تازه٬ برای اثبات قدرتش هم ٬ چند نمونه از اشتباهات فاحشی را که در گذشته مرتکب شده اید٬ به رختان می کشد و راه حل های تعدادی از مشکلاتی را که در آینده با آن رو به رو خواهید شد٬ به شما پیشنهاد می دهدو شما هم آن راه حل ها را بسیار می پسندید و با خوشحالی قبول می کنید و کم کم از این کامپیوتر به عنوات مشاور گهگاهی و بعد هم به عنوان مشاور همیشگی از او استفاده می کنید برای برنامه ها ی مختلف ازجمله برنامه های مثل برنامه بهترین برنامه ی خواب٬ بهترین برنامه ی بیداریً بهترین نوع تفریحات ٬ بهترین خوراک٬ بهترین افکار٬ بهتری گفتار٬ بهترین رفتار و.... ناگهان متوجه می شوید که کامپیوتر شما٬ ٬ به همراه دیگر کامپیوترهای جهان ٬نه تنها دارند تقدیر زندگی مادی و معنوی شما٬ بلکه تقدیر زندگی مادی و معنوی مردم جهان را رقم می زنند! و این٬ همان سرنوشتی است که امروز ٬ ما و شما به آن دچار شده ایم. سرنوشتی که شرکت جولاشگا برای ما رقم زده است. شرکتی که هرکدام از ما٬ در ایجاد hن نقش داشته ایم. شرکتی که روزی مخلوق ما بوده است و امروز ٬ نه تنها خودش را مخلوق ما نمی داند بلکه در صدد خلق کردن دوباره ی ما است! تا دیر نشده است ما باید خودمان را از چرخه ی تقدیری که او دارد برای ما رقم می زند٬ باید خارج کنیم. و این کار باید به وسییله آوارگان جهان انجام شود. بلکه٬ آوارگانی که به علل تاریخی آوارگی خودشان دست یافته باشند! و آوارگانی قادر به دریافتن علل آوارگی خود می شوند که به علل آوارگی دیگر آوارگان جهان اندیشیده باشند و ....)
................................................................................
مطلب بالا از- رمان آوارگان خوابگرد- برداشته شده است.