"هشتميتن قسمت"
..... قرار می شود که برای آزمايش های اوليه، از وجود هزاران انسانی که به وسيله ی سازمان تنش کش، به دليل مشکوک بودن به ارتباط با عناصر حاضر و غايب، محکوم به مرگ شده اند، استفاده شود.
آزمايش های مربوطه انجام می شود و نتايج به دست آمده، نه تنها به طور شگفت انگيزی مثبت است، بلکه ثابت می کند که مزايای استفاده از وجود انسان، به مراتب بيشتر از مزايای استفاده از وجود حيوان است. به طور مثال، گرفتن خون انسان ، تا پنجاه بار می تواند تکرار شود و تازه پس از پنجاه بارکه خون، توانائی تبديل کردن ماده ی فرار را به غير فرار از دست می دهد، می شود به همان اندازه، ماده ی غير فرار را از ادرار و مدفوع انسان استخراج کرد!
هدف بعدی، استفاده از خون و ادرار و مدفوع ميليون ها کارگر متخصص و غير متخصص و مليون ها آواره ای است که مثل سيل، از همه طرف به سوی شرکت سرازير شده اند. فقط ، اشکال اين شيوه، در آن است که بايد به شکل بسيار سری عمل شود!
اعمال شيوه ی سری در مورد کارگران متخصص و غير متخصص، چندان مشکل نيست، مشکل اصلی، آوارگان هستند و بازگرداندنشان به محل های پيشبينی شده و ساختن شهرک هايی برای اسکان دادن آنها و فروشگاه هائی که بتوانند ارزاق خود را از آن جا خريداری کنند!
متخصصين شرکت، دست به کار برنامه ريزی دو پروژه می شوند:
پروژه ی خون.
پروژه ی ادرار و مدفوع.
پروژه ی " خون" را، از نظر زمانی، پروژه ی نزديک می نامند که امکان اجرای آن در زمان حال ميسر است و پروژه ی " ادرار و مدفوع " را، پروژه ی دور می نامنند و اجرای آن را به بعد از جشن بزرگ موکول می کنند.
ادامه دارد.......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر