انقلاب و اين "جهل نوين" کمر بسته به قتل دانائی
آهای!
ای جاهلان،
مزوران،
قلدران،
کمر بستگان به حذف و قتل حقيقت!
کدام حقيقت؟!
همان حقيقتیحکه چون در برابر ضد انقلابی هايتان ايستاد و گفت :" من طرفدار انقلابم!"، پچپچه کردند که " حزب اللهی"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که چون در برابر طرفداران انقلابتان ايستاد و گفت:" ضد انقلاب ها هم حق آزادی انديشه و بيان دارند"، پچپچه کردند که " حزب الشيطانی"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که چون در برابر غيرمسلمانانتان ايستاد و گفت:" من مسلمانم"،
پچپچه کردند که " دشمن"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که چون در برابر مسلمانانتان ايستاد و گفت:" نامسلمان ها هم حق آزادی انديشه و بيان دارند"، پچپچه کردند که " دشمن"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که چون در برابر رأی "نه" دهندگانتان به جمهوری اسلامی تان ايستاد و گفت:" من به جمهوری اسلامی رأی –آری- داده ام"، پچپچه کردند که " دشمن"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که چون در برابر رأی"آری" دهندگانتان به جمهوری اسلامی تان ايستاد و گفت:" رأی – آری- نادهندگان به جمهوری اسلامی هم، حق آزادی انديشه و بيان دارند"، پچپچه کردند که " دشمن"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که چون در برابر فروريختگانتان و بريدگانتان و روی برگردانندگانتان از جمهوری اسلامی تان ايستاد و گفت: " من هنوز هم به جمهوری اسلامی اعتقاد دارم"، پچپچه کردند که " دشمن"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که چون در برابر هنوز معتقدانتان به جمهوری اسلامی تان ايستاد و گفت:" بريدگان و فروريختگان و روی برگردانندگان ازجمهوری اسلامی هم، حق آزادی انديشه و بيان دارند"، پچپچه کردند که " دشمن"است وکمربه حذفش بستند و امکان قتلش را تا به وقت ممکن، در دستور کارگذاشتند!
همان حقيقتی که امروز هم، در برابر شماايستاده است و می گويد: " علت همه ی بلايائی که پس از انقلابتان بر سر شما ايرانيان آمده است، "اسلام" نيست؛ بلکه ،عملکرد مشترک عناصر روانتاريخی - جهل، تزوير و قلدری- نهادينه شده در فرهنگ سنتی، دينی و روشنفکری شما بوده است که پس از انقلاب، بنام دفاع از انقلاب - آگاه يا ناآگاه- با عناصر ضد انقلاب داخلی وخارجی، هم سو، و در مواردی هم، هم دست شده است و در نتيجه، نه تنها نيروی انقلابتان را در دفاع از هستی خودش در برابر جنگ بيرونی و درونی ای که بر او تحميل شده است، به تحليل برده است و او را از دست يافتن به اهداف تعيين شده اش، يعنی " استقلال، آزادی و جمهوری" بازداشته است، بلکه هزاران آواره، کشته و معلول و زندانی و زندانبان بی رحم و شقی و منتقم و... اين "جهل نوين" مزور و قلدر وکمر بسته به قتل "دانائی" را هم، روی دست او گذاشته است!
