جمعه، فروردین ۲۴، ۱۴۰۳

شماهم بی تقصیر نبودید "قسمت پنجم".شماهم بی تقصیر نبودید "قسمت پنجم"


شماهم بی تقصیر نبودید!

                         "قسمت پنجم"

                           (جهان جادوئی"سیش")

 

ناگهان، در وسایل ارتباط جمعی یکی از کشورهای خارجی که- به دلیل حفظ حریم خصوصی متهم، از آوردن نام آن کشور معذوریم-  خبری منتشر می شود مبنی بر اینکه  یک -مرد ایرانی- در نیمه شب یکی از شب های سال نو ایرانی ها "عید نوروز"  با این تصور که کسی قصد ورود به محوطه ی خانه  اش را دارد، با شلیک  اسلحه ای  که از درون اتاقش به سوی سایه ای متحرک د رآن سوی پنجره شلیک می کند، اشتباها ، گربه ی همسایه را که اتفاقا یک گربه اصیل ایرانی هم بوده است ، به قتل می رساند! 

به گفته ی همسایه "صاحب گربه ی مقتول" ادعای آن ايرانی، مبنی بر اينکه  به سوی سايه ی يک شخص متجاوز به حريم خصوصی اش شليک کرده است، دروغ محض است و در حقيقت، او،  گربه ی بیچاره را، با نقشه ای قبلی، به پشت پنجره اش کشانده است و با شليک چند گلوله ی پی در پی به قتل رسانده است! چرا که ازهمان اولين دفعه که او، گربه اش را به آن مرد ايرانی معرفی کرده بوده است و ديده بوده است که  چندان توجهی به گربه ندارد، به او مشکوک شده بوده است!  آخر، چطور می شود که يک ايرانی پس از سالها دوری از وطن، وقتی چشمش به يک گربه ی ايرانی می افتد ، نه تنها از بوسيدن و در آغوش گرفتن آن حيوان معصوم دريغ کند، بلکه بدتر از آن، حتی با نفرت از آن حیوان بیچاره روی بگرداند و خودش را به کنای بکشاند؟!

شاکی ديگر متهم به قتل گربه، سازمان حمايت از حيوانات است که با استناد به " داستان سگ ولگرد"- نوشته ی يکی از نويسندگان ايرانی بنام صادق هدايت -   برای کشاندن ايرانی های حيوان آزار، به دادگاه بين المللی،  به دنبال مدرکی محکمه پسند بوده است  که حالا، نمونه ی زنده اش را که همين گربه کشی باشد، پيدا کرده است! و اين ، يعنی که ايرانی های حيوان آزار، حتی در خارج از ايران هم، دست از آزار و کشتن حيوانات برنمی دارند!

شاکی ديگر، بانک اطلاعات بين المللی است که مدعی شده است، از آنجائی که قاتل، از سالها پيش از انقلاب، کارمند آن مؤسسه بوده است، با تحقيقاتی که به عمل آمده است، معلوم شده است که او، با اين هدف،  کارمند آن مؤسسه شده است که اولا، از اطلاعات جا به جائی "گربه های ايرانی" مطلع شود و ثانيا،  اطلاعات مربوط به ثروت هائی که از فروش اين  گربه ها به عنوان يک  حيوان تجملی گرانقیمت وخوش گوشت به دست آمده است را، جمع آوری کند و آنها را به داخل ايران بازگرداند وچون، اين  گربه ی بيچاره ی همسايه ، یکی از همان گربه های ايرانی بوده است وبه پيشنهاد  مکرراين متهم به قتل، برای بازگشت به ايران، وقعی نگذاشته است،  مورد ترور ناجوانمردانه ی او واقع شده است!

شاکی ديگر، روانشناس مشهوری است که به دليل عشق و علاقه ای که به حیوانات بخصوص گربه ها دارد، از کشته شدن این گربه ی ايرانی بسيار متاسف شده است گفته است که هدف آن  قاتل از شليک کردن به گربه، در حقيقت، شليک کردن به ملت ايران بوده است! چرا؟! چون، اگر دقت شود، نقشه ی ايران، شبيه يک گربه است  واين ايرانی- آنطور که در خبرها آمده است-  حدود  چهل و چند سالی می شود که در خارج از ايران زندگی می کند و درهمه ی اين سال ها، به اميد قيام مردم، چشم به نقشه ی ايران – يعنی همان گربه- دوخته بوده است  وچون خبری نمی شده است، سر انجام ، به خاطر اينکه درهر حال ، انتقام خودش را از مردم ايران بگیرد، آن گربه ی ايرانی همسايه اش را به گلوله بسته است!

البته، علاوه بر اين شاکيان عمومی،  صدها شاکی خصوصی ديگر هم وجود دارند که پليس بين المللی به دلايل امنيتی ازاعلام نام آنها خود داری کرده است؛ ازجمله  یک استاد  دکتر پرفسورایرانی الاصل غرب و شرق واسلام و ایران شناس  جلای وطن کرده است که  اتفاقا، عموی متهم به حساب می آید وپس از بررسی مدارک به دست آمده ازمنزل متهم، رازانگيزه ی او را برای اقدام به چنان جنايت سنگدلانه ای، بر ملا ساخته است!

 يکی از آن مدارک به دست آمده، نقشه ی ايران است که  متهم، به ديوار اتاقش چسبانده بوده است و در حاشيه ی آن، با خط خودش، مطالب زير را به  يک زبان مشکوک باستانی، يادداشت کرده بوده است که ترجمه ی آن  مطالب، اين ها هستند:

یکم: " زلزله ها فکنده ای به کوه و دشت و دامنه – آهسته برو، آهسته بيا که گربه، شاخت نزنه!". 

دوم: "ای کبک خوش خرام، که خوش می روی، بايست! – غره مشو که گربه ی عابد نماز کرد!".

سوم: "گربه می رقصانی از جفت و کلک – آخر ای مؤمن چه شد حق نمک؟ ". 

چهارم: " شد آنکه دشمن تو داشت گربه در انبان – کنون گهی است که با سگ فرو شود به جوال".

پنجم:" گربه را دم پنجره باید کشت" و...).

این عاليجناب استاد دکتر پرفسورایرانی الاصل غرب و شرق و اسلام و ایران شناس جلای وطن کرده، بر اساس همين حاشيه نوشته های روی نقشه ايران وارتباط آن با ديگر مدارک، کشف شده گفته است که:

از شواهد، چنین فهمیده می شود که این متهم به قتل آن گربه ی بخت برگشته، اولا، تنها نبوده است و ثانیا، جدا از آنکه عمل فردی او ارتباط مشکوکی با ترورهای سازمان یافته "گربه ها ی ایرانی" برای جلوگيری از هجوم مهاجرت آن ها به اقصا و اکناف جهان دارد که قطع به یقین، می تواند مرتبط باشد با آن طرح مشهوری که  چند سال پیش برای نابودی ایران، به سازمان ملل ارائه داده شده بود! طرحی که  در صورت اجراشدن آن،  قراربود جسد یکی از همین گربه های مقتول، تحويل سازمان ملل داده شود تا در آنجا، جلوی چشم همه ی نمايندگان کشورها و به  کمک خود آنها ، پوست جسد آن گربه کنده شود و سپس آن پوست کنده شده، با نظارت همه ی نمايندگان، به قطعات مساوی تقسيم شود و هر نماينده ، تکه ای از آن را بردارد و به همراه يک کپی رنگی از نقشه ی ايران، به رسم يادگار، ببرد به کشور خودش و......

طرحی که برای اثبات اجرائی ضرورت تثبیت خودش به وسیله ی سازمان ملل، چنین استدلال کرده بود که:

(عناصر فکری تشکيل دهنده ی جهان اکنون ما، مخلوطی از عناصر" پيشاب  مدرن، مدرن و پساب مدرن " هستند. روشن است که وجه مشترک اين سه عنصر، همان واژه ی" مدرن" است که اگر از آن فاکتور بگيريم، واژه ی " پيشاب " و " پساب " باقی می ماند. و باز ميان " پيشاب " و " پساب "، واژه ی " آب" مشترک است که اگر از آن فاکتور بگيريم، واژه ی " پيش " و " پس " باقی می ماند. و باز ميان " پيش " و " پس "، حرف " پ " مشترک است که اگر ازآن فاکتور بگيريم، " يش" و " س"  باقی می ماند که چون فاقد وجه اشتراکی هستند، ديگر نمی شود از آن فاکتور گرفت و از ترکيب همين "س" و "يش" است که مفهوم آن جهان جادوئی"سیش"  ظاهر می شود! جهانی که برای از قوه به فعل در آمدنش، پوست گربه ای مقتول ، به قطعات مساوی و به تعداد نمايندگان کشورهای عضو در سازمان ملل تقسيم شود و به هرکدام از آنها، تکه ای از آن پوست داده شود و هر نماينده، تکه ی خودش را بردارد و به همراه کپی ای از نقشه ی ايران ، در اسرع وقت به کشور خودش ببرد و نقشه را در مجلس کشور خودش ، روی ميز بزرگی پهن کند و سپس به کمک همه ی نمايندگان آن کشور که دور آن ميز جمع شده اند، آن پوست گربه را ، به تعداد شهرها، سپس روستاها و پس از آن به تعداد رودخانه و کوه های ايران قطعه قطعه کنند و آنگاه نقشه ی ايران را روی ميز پهن کنند و روی آن شهرها، روستاها، رودخانه و کوه های روی نقشه، تکه ای از آن پوست گربه را بگذارند و سپس،هر کدام از نمايندگان آن کشورها، سوزنی بردارند و بگذارند روی آن تکه های پوست و سپس چشمهايشان را ببندند و سوزن را قچار دهند!- معنای فارسی قچار، احتمالا، فشار است؟!- آنگاه، اگر چشم ها و گوشهايشان را، همزمان با قچار دادن بگشايند  و به صفحه ی تلویزیون رو به رویشان نگاه کنند، همزمان با دیگر بینندگان تلویزیون در سرتاسر جهان ، تصاویر هزاران هزارپهباد و موشک وهواپیما را خواهند دید وصدای آنها را خواهند شنید که درحال رفتن به سوی اهداف تعیین شده در سرتاسر جهان هستند!

داستان ادامه دارد ......